رفتم ترازو خریدم!! شدم 56.4!!!!! خیلیییییییی خوشحالم!
ولی هنوز نمیدونم کدوم ترازو درست میگه؟! ماله من یا اونی که باهاش خودمو قبلا" خونه دوستم میکشیدم!! چه جوری بفهمم کدوم درسته؟!
خودمو کشیدم میبینم که وزنم اضافه شده!!!!!!!! نمیدونم ترازو مشکل داشت یا من با اینکه هیچی نمیخورم دوباره چاق شدم؟!
فردا قراره برم ترازوی دیجیتال بخرم! از هفته دیگه خودمو با اون میکشم ببینیم چی میشه!
امشب موهامو تیره کردم! خسته شده بودم از روشن بودنش!
به کنت ایمیل زدم در مورد رومانی! باید ببینیم جور میشه یا نه!
روز خیلی سختی داشتم. یه work shop عالی داشتم امروز! باید برم بخوام وگرنه بیشتر در موردش مینوشتم.
هنوز هم موهامو سشوار نکردم ببینم چطور شدن...
رژیم همچنان پابرجاست! هنوز روی همون شمارش کالری هستم! ولی شاید رژیمم رو عوض کنم. آخه توی این رژیم همه چی میخورم فقط کالری رو کم کردم. واسه همین میگم شاید رژیم درستی نیست! فعلا" که وقت ندارم برم روی یه رژیم دیگه...
از دانشگاه exchange هنوز خبری نیست و من همچنان منتطرم...
2 هفته شاید برای یک کار داوطلبانه برم رومانی ولی هنوز معلوم نیست باید دنبالش باشم!
فردا دوباره پرزنتیشن دارم و دارم روش کار میکنم.
هفته پیش رفتم دکتر واسه شونه هام که درد میکرد. گفت دیسکت جابه جا شده!! خدا رحم کنه! الان هم زده به دستم! خیلی احساس سنگینی روی دستم میکنم! امروز دباره وقت دکتر دارم.
هواسم خیلی خیلی پیش خواهرم هست...نمیدونم آخرش چیکار میکنه :(
خب! خوشحالم! دیروز خودمو کشیدم! توی 2 هفته تونستم 2 کیلو کم کنم! یــــــــــــــس!!
الان 58.2 هستم! ولی خب هنوز خیلی مونده به وزن دلخواهم!
باید برم دنبال کارهای دانشگاه exchnage ! امیدوارم درست شه!
خونه هم که خیلی بهم ریخته است! روی اعصابمه وقتی اینجوریه! ولی وقت ندارم! باید لباس های پاییزی رو هم بیارم بیرون! ولی 2 روز هوا شده عین تابستون! دیروز هم یه عالمه دوچرخه سواری کردیم...
میخوام از این ترکرها هم بذارم تو وبلاگم! ماله بلاگ اسکای رو پیدا نمیکنم....
از دانشگاهی که قراره exchange بشم ترم دیگه خبرهای خوبی نیومده! حالم گرفته شده! من میخوام که این تجربه رو داشته باشم! اعصابم بهم ریخته! نشستم همینجوری پای اینترنت و ایمیلم رو نگاه میکنم تا ببینم جواب میدن دوباره یا نه! تمام برنامه های امروزمو بهم ریختن! میخواستم یه کم واسه خودم برم شاپینگ! از این درس و استرس و این مسائل میخواستم خودمو بکشم بیرون! اه....
دیشب هم که با اون 3 تا نونی که خوردم همچنان عذاب وجدان دارم!
صبح تو تخت واسه خودم برنامه ریزی بلند مدت کرده بودم! یه عالمه برنامه تو سرمه! نمیخوام ترم دیگه رو از دست بدم! من باید برم!
ای کاش ماریا تا طهر برام ایمیل بزنه لا اقل...